آیا عبرت خواهیم گرفت؟
نکته تامل برانگیز این است که حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو در سالروز حادثه حریق ساختمان پنج طبقه جمهوری رخ داد (۲۹ و ۳۰ دی ماه)
پیشبینی چنین روزی سخت نبود، ساختمانهای خیابان جمهوری بارها هشدار داده بودند که اوضاع خوبی ندارند. سه سال پیش ساختمان پنج طبقهای در خیابان جمهوری آتش گرفت و دو زن به شکل دلخراشی در آن حادثه کشته شدند؛ ساختمان ۱۳ طبقه آلمینیوم کمتر از دو سال پیش آتش گرفت؛ انبار لوازم خانگی و کارگاه کفش پارسال، اما همچنان موضوع ایمنی ساختمانها در برابر آتش را کسی جدی نگرفته است. در آتشسوزی ساختمان پنج طبقه کارنکردن نردبان نجات آتشنشانی یکی از علل کشتهشدن آن ۲ زن شناخته شد.
در حادثه آتش سوزی ساختمان پنج طبقه جمهوری فیلم پرتاب شدن آن ۲ زن آنقدر تکان دهنده بود که تا مدت ها پس از دیدن فکر را مشغول می کرد (عصر ایران)
ناتوان در مدیریت بحران
حادثه پلاسکو بازهم نشان داد تهران در برابر حادثه به شدت آسیبپذیر است و مدیران این شهر توان مدیریت بحران را ندارند. ناهماهنگی نیروهای امدادی، نبود دستورالعملهای مشخص و بیتجربگی و آموزش ندیدن مدیران شهری برای مدیریت بحران در این حوادث خود را بیش از پیش نشان میدهند.
رئیس سازمان مدیریت بحران شهر کشور پیشتر گفته بود اگر زلزلهای در تهران اتفاق بیافتد آمادگی شهر برای این زلزله کمتر از ۲۰ درصد است اما اتفاقهایی مانند آتشسوزی در ساختمان پلاسکو نشان میدهد آمادگی کلانشهری به بزرگی تهران برای یک آتشسوزی هم جای پرسش و نگرانی دارد.
پلیس که همواره علاقه دارد چهره قاطعی در «برخورد» از خود نشان دهد، دقیقا جایی که لازم است از قاطعیت خود استفاده کند با تسامح با مردم برخورد میکند (میدان)
نیروهای انتظامی در تهران حتی قادر به دورکردن مردم از اطراف محل حادثه نیستند. تصاویری که از محل حادثه منتشر شده نشان میدهد مردم حتی بر روی خودروهای آتشنشانی جمع شدهاند تا تصویر بهتری از حادثه داشته باشند. در واقع پلیس که همواره علاقه دارد چهره قاطعی در «برخورد» از خود نشان دهد، دقیقا جایی که لازم است از قاطعیت خود استفاده کند با تسامح با مردم برخورد میکند. در این میان آمبولانسها در ترافیک خیابانهای اطراف گیر میکنند، آتشنشانان مجبورند با تجهیزات ناکافی به دل آتش بزنند و در نهایت بعد از بروز فاجعه مدیران در رسانهها و کارگروهها و همایشهایی برای تشخیص فرصتها و چالشها خطابههای غرا سر میدهند و باز هم مردم را تا فاجعه بعدی به دست تقدیر میسپارند (میدان).
مردم حتی بر روی خودروهای آتشنشانی جمع شدهاند تا تصویر بهتری از حادثه داشته باشند
در سایر کشورها چگونه مدیریت می کنند؟
روایتی از یک دوست ایرانی ساکن نیوزیلند: روزی که در نیوزیلند زلزله آمد خیلی از ساختمانهای عمومی تخلیه شد. مأموران امداد تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدادند کسی وارد ساختمانها بشود. اگر پول، لپتاپ، مدارک و یا حتی مهمترین وسایل زندگی هم در ساختمان جا مانده بود اجازه ورود به شما داده نمیشد. دوستی داشتیم که پاسپورتش را برای تمدید ویزا داده بود. سه هفته بدون پاسپورت و ویزا ماند، ولی حتی مأموران امداد اجازه نداشتند که داخل شوند و پاسپورتها را بیاورند. این رفتارها آن قدر افراطی بود که دیگر تبدیل به سوژهی خندهی ما شده بود. چون ساختمانهای زیادی بودند که ظاهرشان هیچ مشکلی نداشت و نهایتاً چند ترک کوچک داشتند. ولی همچنان ورود به ساختمانی که وضعیت کلیاش ارزیابی نشده، ممکن نبود. مردم هم عجیب احتیاط میکردند. خلاف توصیههای ایمنی عمل نمیکردند، و به دانشی که نیروهای امداد داشتند و آنها نداشتند اعتماد میکردند. ما گاهی آنها را به جاندوستی متهم میکردیم. امروز که به حادثهی پلاسکو نگاه میکنم، آن همه سختگیری افراطی از کادر امدادی و آن حجم محافظهکاری مردم کاملاً منطقی به نظر میآید (نگاره).
ایمن سازی محیط در نیوزیلند: ساختمانهای زیادی بودند که ظاهرشان هیچ مشکلی نداشت و نهایتاً چند ترک کوچک داشتند. ولی همچنان ورود به ساختمانی که وضعیت کلیاش ارزیابی نشده، ممکن نبود. مردم هم عجیب احتیاط میکردند
اما در مقابل مدیران تهران از مدیریت حادثه ناتوانند و فقط بعد از بروز فاجعه در رسانهها و کارگروهها و همایشهای تشخیص فرصتها و چالشها، خطابههای غرا سر میدهند و مردم را تا فاجعه بعدی به دست تقدیر میسپارند.